مادره دوباره شوهر کرده بودش و ازش ی دخدر داشت شوهر دخدرش هم همش یاد عشق اولش بودش. شوهر مادره فوت میکنه و ازین رو مادره بخاطر این که زن شوهر سابقشو اذیت کنه داشت باشوهر اولیش ارتباط میگرفت دیگه دوسش نداشت . اما فقط میخواست طعم گرفتن کسی رو ب زن شوهر اولش نشون بده . چند نفری بودن میگفتن این کارو نکن از جمله داماد خودش ک میترسید. ازین میترسید ی روزی خودش این بلا رو سر زنش (دخدر مادره) بیاره این داستان همه ماست
درباره این سایت